یه چشمه ضلال یه جای دور یه ساکن همیشگی که بود سیر اب از عشق او
یه ماهیه کوچولو اومد اومد از دریا رسید به پای چشمه گفتش به او:
منم ساکن دریا اون ابی بی کران
ساکن چشمه به هوای دریا چشمه رو گذاشت و رفت
به خیالش دریا سیر ابش می کرد حالا این ساکن چشمه شده اسیر دریا.؟
(اگه می خوای ساکن دریا بشی باید ماهیه دریا بشی اگه به دریا برسی و نتونی ماهی دریا بشی کم کم شوری دریا کورت میکنه ودیگه نمی تونی چشمه رو پیدا کنی و عاقبت غرق دریا میشی )
همیشه سعی کن تو هر کاری غرق دنیا نشی فقط باید توش شنا کنی تا بتونی دوباره به ضلال حق برسی